بسم الله الرحمن الرحیم
یک هفته نامه
یک ماهنامه
یک کتاب
خب ، وقتی حوصله نوشتن ندارم ..... وقتی سرم شلوغه ، توقع دارید چی کار کنم؟
من از زورکی نوشتن بدم می آد. هروقت دلم راضی شد می نویسم.
حالاشم زوق زدگی بیش از حدم باعث شد که بیام و چیزی بنویسم. زوق زدگی به خاطر این چند قلم کالای خفن فرهنگی!
مسعود ده نمکی یه بار دیگه دست به قلم شده انگار. «صبح دو کوهه» ماهنامه ی جدید ده نمکی است.البته من شماره دومش رو تونستم تهیه کنم .برای شماره اول ، هر چقدر که گشتم گیرم نیومد.حتماً بخرید و بخونید.کاری به خوب و بدش ندارم. جریانساز بودن این ماهنامه ، مهمترین دلیل برای خوندن اون هستش.مثله ماهنامه «سوره» سابق یا «راه» فعلی.
من به چندین و چند دکه سر زدم ولی اکثراً نداشتند.به نظر میرسه توزیع مجله باید قویتر بشه ، حتماً.
«گزارش جامعه» هفته نامه ی جدیدی که تازگی ها منتشر شده. این بار هم کلی گشتم تا تونستم شماره اول رو پیدا کنم. (پیروزی- کیوسک کنار ایستگاه اتوبوس چهارراه کوکاکولا!).به قول خودش هفته نامه ای برای نسل دوونیم!
خوشحالی من از دیدن این دو قلم کالای هفتگی و ماهانه قابل بیان نیست.
امیدوارم شما هم از این شیرینی بی نصیب نمونید.
********
این روزها رمان جدید «سید مهدی شجاعی» بدجور من رو داغون کرده. خیلی خیلی عجیبه داستان این رمان. باید بخونید تا متوجه حرف من بشید. احساس تضاد و دوگانگی و معلق بودن در هوا و سرانجام دیوانگی از شایع ترین حالات خوانندگان این رمانه. حتماً بخونیدش. حتماً ....البته یه کم گرونه ( میگن به خاطر بالا رفتن قیمت کاغذه) ولی می ارزه ، به نظرم.
بارها سر خوندنش بغض کردم و بعضاً اشکم در اومد.
با تمام این اوصاف یه چیز این رمان ایراد داره به نظر من . و اون باورناپذیری شخصیتها ست. فضای داستان ، فضای قبل از انقلابه ، ولی دیالوگها و ترسیم وقایع ، به زمان ما نزدیکتره ، انگار.
جملاتی که از زبان یک مرد بازاری ( حاج امین) یا یک زن رقاصه که دو سه سالی توبه کرده ، بیان میشه اصلاً بهشون نمیخوره.
ولی به هر حال واقعیت اینه که هر رمان خوبی میتونه ایراداتی داشته باشه.